آنکه از راه بصیرت حقیقی منحرف باشد. کج معامله و بدمعامله. (فرهنگ فارسی معین) : ندارد حاصلی با کج بصیرت دوستی کردن کسی را یک جهت با خویشتن احول نمی بیند. محسن تأثیر (از آنندراج). ، احول و کج بین، حسود و رشکین. (ناظم الاطباء)
آنکه از راه بصیرت حقیقی منحرف باشد. کج معامله و بدمعامله. (فرهنگ فارسی معین) : ندارد حاصلی با کج بصیرت دوستی کردن کسی را یک جهت با خویشتن احول نمی بیند. محسن تأثیر (از آنندراج). ، احول و کج بین، حسود و رشکین. (ناظم الاطباء)
مرکّب از: بی + غیرت، (در تداول عوام) بی حمیت. (آنندراج)، بی ناموس. بی شرف. نامرد و آنکه دارای غیرت و عصبیت نباشد. (ناظم الاطباء)، بی رگ. که به ناموس خویش رشگن نبود. بی ناموس. بی رشگ. بی حمیت. بی نام و ننگ. بی عار و ننگ. بی عار. (یادداشت مؤلف) : طزع، طزیع، طسع، طسیع، بی غیرت. (منتهی الارب)، بی غیرت در حق زن، کشخان. (منتهی الارب)،
مُرَکَّب اَز: بی + غیرت، (در تداول عوام) بی حمیت. (آنندراج)، بی ناموس. بی شرف. نامرد و آنکه دارای غیرت و عصبیت نباشد. (ناظم الاطباء)، بی رگ. که به ناموس خویش رشگن نبود. بی ناموس. بی رشگ. بی حمیت. بی نام و ننگ. بی عار و ننگ. بی عار. (یادداشت مؤلف) : طَزِع، طِزیع، طَسِع، طَسیع، بی غیرت. (منتهی الارب)، بی غیرت در حق زن، کَشخان. (منتهی الارب)،
کور دل، بد سودا (بد معامله) آنکه از راه بصریت حقیقی منحرف باشد، کج معامله بد معامله: (ندارد حاصلی با کج بصریت دوستی کردن کسی را یک جهت با خویشتن احول نمی بیند) (محسن تاثیر)
کور دل، بد سودا (بد معامله) آنکه از راه بصریت حقیقی منحرف باشد، کج معامله بد معامله: (ندارد حاصلی با کج بصریت دوستی کردن کسی را یک جهت با خویشتن احول نمی بیند) (محسن تاثیر)