جدول جو
جدول جو

معنی بی بصیرت - جستجوی لغت در جدول جو

بی بصیرت
ناآگاه، بی خبر، بی وقوف
متضاد: بابصیرت
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بی غیرت
تصویر بی غیرت
کسی که غیرت و تعصب ندارد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بی سیرت
تصویر بی سیرت
رسوا، بی آبرو، بی ناموس
فرهنگ فارسی عمید
(کَ بَ رَ)
آنکه از راه بصیرت حقیقی منحرف باشد. کج معامله و بدمعامله. (فرهنگ فارسی معین) :
ندارد حاصلی با کج بصیرت دوستی کردن
کسی را یک جهت با خویشتن احول نمی بیند.
محسن تأثیر (از آنندراج).
، احول و کج بین، حسود و رشکین. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(رَ)
مرکّب از: بی + سیرت، فاسق و فاجر.
لغت نامه دهخدا
(غَ / غِ رَ)
مرکّب از: بی + غیرت، (در تداول عوام) بی حمیت. (آنندراج)، بی ناموس. بی شرف. نامرد و آنکه دارای غیرت و عصبیت نباشد. (ناظم الاطباء)، بی رگ. که به ناموس خویش رشگن نبود. بی ناموس. بی رشگ. بی حمیت. بی نام و ننگ. بی عار و ننگ. بی عار. (یادداشت مؤلف) : طزع، طزیع، طسع، طسیع، بی غیرت. (منتهی الارب)، بی غیرت در حق زن، کشخان. (منتهی الارب)،
لغت نامه دهخدا
تصویری از بی بصر
تصویر بی بصر
نابینا، کور دل
فرهنگ لغت هوشیار
کور دل، بد سودا (بد معامله) آنکه از راه بصریت حقیقی منحرف باشد، کج معامله بد معامله: (ندارد حاصلی با کج بصریت دوستی کردن کسی را یک جهت با خویشتن احول نمی بیند) (محسن تاثیر)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی غیرت
تصویر بی غیرت
بی ناموس، بیشرف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی سیرت
تصویر بی سیرت
فاسق و فاجر، بی آبرو
فرهنگ لغت هوشیار
بی آبرو، بی حمیت، بی ناموس، قرمساق، لوده، ناکس
متضاد: باحمیت، غیرتمند، بی عار، تن آسا، تنبل، کاهل، لاابالی
متضاد: زرنگ، کوشا
فرهنگ واژه مترادف متضاد
بی آبرو، بی عرض، بدنام، بی ناموس، رسوا، نانجیب
متضاد: نجیب، آبرومند، فاجر، فاسق
فرهنگ واژه مترادف متضاد
بی حیا، بی شرم
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از بی صورت
تصویر بی صورت
مجهوليّ الهويّة
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از بی صورت
تصویر بی صورت
Formless
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بی صورت
تصویر بی صورت
informe
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از بی صورت
تصویر بی صورت
sem forma
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از بی صورت
تصویر بی صورت
isiyo na sura
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از بی صورت
تصویر بی صورت
бесформенный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بی صورت
تصویر بی صورت
formlos
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بی صورت
تصویر بی صورت
безформний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بی صورت
تصویر بی صورت
bezkształtny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از بی صورت
تصویر بی صورت
بے صورت
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از بی صورت
تصویر بی صورت
অবয়বহীন
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از بی صورت
تصویر بی صورت
şekilsiz
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از بی صورت
تصویر بی صورت
informe
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از بی صورت
تصویر بی صورت
형태 없는
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از بی صورت
تصویر بی صورت
形のない
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از بی صورت
تصویر بی صورت
חסר צורה
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از بی صورت
تصویر بی صورت
निराकार
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از بی صورت
تصویر بی صورت
tak berbentuk
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از بی صورت
تصویر بی صورت
ไร้รูป
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از بی صورت
تصویر بی صورت
无形的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از بی صورت
تصویر بی صورت
informe
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از بی صورت
تصویر بی صورت
vormloos
دیکشنری فارسی به هلندی